سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به پاس همه ی نگاه ها دلتنگی ها و رنجش های تو

و دیوانگی های من

 

با هر بهانه و هوسی عاشقت شدست

فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شدست

 

چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود

گیرم که برکه ایی نفسی عاشقت شدست

 

ای سیب سرخ غلتزنان در مسیر رود

یک شهر تا به من برسی عاشقت شدست

 

 پر می کشی و وای به حال پرنده ایی

کز پشت میله ی قفسی عاشقت شدست

 

آیینه ایی و آه که هرگز برای تو

فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شدست

 

من اصولاً عاشقانه های فاضل نظری را به تمام عاشقانه ها ی دیگر ترجیح می دهم

انگارم این است که در عاشقانه های شاملو رگه ها یی از تردید و ابهام است و در عاشقانه ها ی سایرین پاره هایی از خیانت

این ها که چیزی نیست عاشقانه ها ی سلیمان در کتاب مقدس خواندن دارد

به همه چیز  بودن می آید جز صفر ها یی از کتاب ی آسمانی

رسماً دلم برای  موسی گاهی به شکل بدی می سوزد

ترجیح می دم راجع به  بدی ها یی که در حق محمد رسول الله مان  می شود سکوت کنم ، کاری که سال ها ست به روش پیشینیانمان انجام میدهیم.

خیانت و باقی بودن دو قورت و نیم.....................


نوشته شده در  دوشنبه 87/6/25ساعت  12:49 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

پیچیده اندیشیدن و ساده عمل کردن

ساده اندیشیدن  و پیچیده عمل کردن

ساده اندیشیدن و ساده عمل کردن

پیچیده اندیشیدن و پیچیده عمل کردن

کدام یک؟

 


نوشته شده در  شنبه 87/6/16ساعت  12:46 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

کم کم این موقع ها که می شه دلم هوای ماه رمضون می کنه

و صدای ربنای شجریان  و  اذان بنده خدا مؤذن زاده اردبیلی که الان فکر کنم خوش بحالشه

گرچه به شدت این سال ها ی اخیر از دستگاه  اقای ضرغامی شاکی ام به خاطر ماه رمضان ها یش ولی ذات  و اصالت ماه  همان عشقی ست که سال ها  برایم بوده است.

با همه  ی خستگی ها یش

با همه ی خواب آلودگی ها ی صبح ها یش

با همه  ی تشنگی ها یش

با همه  ی  افطار دعوت شدن هایی که  از سر ناچار باید بروی و هیچ کدام را نمی توانی دو در کنی

با همه ی  به زوور قویه حاج منصور رفتن ها ی نصفه شبش

با همه سحری خواب ماندن هایش

ولی همه اش فدای یک لحظه الله اکبر دم افطار با صدای مؤذن زاده اردبیلی

همه اش فدای یه لحظه دعای سحر خواندن عمو عباس صالحی که خدا رحمتش کنه هر سال وقتی سحر ها می خونه بابا یاد خاطراتشون می افته.

دلم می خواد ماه رمضون امسالم یه جووری باشه

چه جووریشو نمی دونم فقط می خوام فرق کنه

یه جوور دیگه ای باشه

نکه فکر کنی خانم شدم می خوام ماه رمضونم  فاز معنوی بده ها ....... نه

اصلا  می خوام مدلش با بقیه ماه رمضونا فرق کنه

اصلا یه جوور دیگه ای

اصلنشم بی خیال

این اخری ها رو نشنیده بگیر

 


نوشته شده در  یکشنبه 87/6/3ساعت  7:41 صبح  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

به بهانه ی  آمدنت ای نیمه  ی پنهان همه ی  کهکشان ها

عید دیوانگان ؟؟؟؟؟؟؟؟  نه

عید مست لب چون می ؟؟؟؟؟  نه

عید سگ ها و گربه ها ی انسان نما ؟؟؟  نه

عید عاشقان چشمان شهلا و لب و دهن مثل شراب و هیکل مثل آرنولد صدای مثل ...مثل ....مثل ....چمیدونم حالا تو فکر کن مدونا یا سلن دیون یا هر خوش صدای دیگری و .............؟؟؟؟  نه

عید منتظران وحی

عید عاشقان انتظار

عید دغدغه داران ولایت

عید التیام دهندگان درد مستضعفان

عید خدمت به خلق خدا کنندگان

عید منتظران نه فقط عصرها ی جمعه

عید عاقلان عاشق

عید عاشقان عاقل

عید مهدیاران مبارک

 


نوشته شده در  چهارشنبه 87/5/23ساعت  1:22 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

 سکوت را می شکنم به بهانه ی آدینه ات ای همسایه ی یکی دو کوچه آن ور تر من .

ما درست بشو نیستیم

ای کاش همین امسال نیمه شعبان شمع ها ی نبودنت را فوت می کردی و می امدی تکلیفمان را روشن می کردی  چه یارت باشیم و چه مردارت برایمان افتخار است دیگر  قاعدتاً .نه؟

*************************

نمی خواهم بگویم می نویسم تا عریضه  ام خالی نباشد چرا که بر عروه الوثقیای من آن قدر حاشیه ها ست که به عریضه نویسی نمی رسم.

این روزها قیافه ام را هم از یاد برده ام

در دست پروژه ای دارم

پر حاشیه

پر حرف و حدیث و من کماکان لبخند می زنم و  پیش می روم

تنها خاصیتی که  این پروژه برایم دارد این است که فهمیده ام چه ایران زیبایی داریم  و خود انگار از آن غافلیم.

ایجاد یک بانک اطلاعاتی تمام و کمال از ایران

یادته گیر داده بودم به قویه که یه سفر برویم اتریش بود یا  جنوب اسپانیا؟

حال دلم به شکل بد فرمی خراسان جنوبی می خواهد با ارگ قدیمی اش که انگار سرزمین طوی ست

از زیبایی و ملکوت

عکس هایش را دیده ام تنها

ولی گویی جهان ایست در دل کویر

با مردمانی اسمانی که هر کدام خود گویی فرشته ای از عالم وحی اند

جو گیر نشده ام نگویید که ضعیفه است و ناقص العقل

نه

ولی هر چه دیده ام جز زیبایی نبوده است

به اقتضای کاری که انجام می دهم ، زیاد با مردمان این دیار و آن دیار در مراوده ام

این خراسان جنوبی ها انگار از عالم دیگری اند

سبزند در آغوش کویر

گرچه میلاد نور ندارد

گرچه اریکه ایرانیان ندارند

گرچه بام تهران نرفته اند شاید

گرچه تندیس سنتر را نمی شناسند

گرچه  تا به حال از تیراژه خرید نکرده و پس از خریدشان بستنی مستر کورنتو نخورده اند

گرچه .........

گرچه.........

گرچه...........

ولی دل ها یشان مثل بعد از خوردن بستنی مستر کورنتو مطبوع و با صفاست

زنان خراسان جنوبی شاید هنوز زود باشد برایشان تبیین حق و حقوق شهروندی

ولی این را خوب می دانند که دردکشان اول و اخر پیوستن به چرخه سوخت هسته ای  هستند .

زنان برومند میهن من

مردان شجاع سرزمین مادری ام

گرچه سخت است ولی آیا می توان جز به ونرید ان نمن  علی اللذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم وارثین به چیز دیگری دل خوش کرد؟


نوشته شده در  پنج شنبه 87/5/17ساعت  9:50 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]