امروز چندمه؟
وااااای هیچ کاری نکردم
کلاس زبان ؟ مونده نخوندم جوون تو من اصولا با این کلاس زبان مثل مهمونی برخورد می کنم
کارای اداره ؟حرفشو نزن ، افتضاح
چند وقته می خوام زنگ بزنم سلمه ببینم بالاخره اوون پنبه ها رو از توو دماغش در آوردن درد داشت یا نه به خدا وقت نکردم
حال ستایشو نزدیک دو ماهی می شه نپرسیدم
معلم جغرافی دبیرستانم یه حال مشتی بهم داد هنوز زنگ نزدم یه تشکر ازش بکنم اون قدر که من بی تربیتم
چند ساله از یه عزیز سفر کرده ای شماره استاد جزای اختصاصی دانشگاه رو گرفتم که زنگ بزنم یه حالی ازش بپرسم......
مرده شور ببره هر چی فعالیت اجتماعی یه که آدمو از فرهنگ و اخلاقیات هم میندازه.....
یکی بیاد خونه ی ما رو بتکوونه
یکی بیاد منو بتکوونه
یکی بیاد این سید رو بتکوونه
همه چی قاطی شده....
چند روز پیش ها تنهایی رفتم کافی شاپ هتل بلور
با خودم داشتم فکر می کردم الان همه ضعیفه ها خونه تکونی هاشون تموم شده اون وقت من اینجا با خیال راحت دارم کافه لاته می خورم.
خداییش توو این پست هر چی توو آرشیو کله مه دارم می ریزم بیرون
چند روزه دارم فکر می کنم کاش قویه به جای این اتول یه پراید صندوق دار آبی می خرید یا ای کاش من جای این جا تو دفتر باشگاه پرسپولیس کار می کردم.( ضعیفه خل شدی؟؟؟؟)
من نمی دونم رسالت کجای نقشه جغرافیای تهرانه.
من توو فرودگاه مهر آباد تنهایی منتظر وایسادم تا بیای.
می دونی چند روزه چی افتاده توو سرم؟
این بیت: خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را
چی بگم والا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هان؟تو چیزی گفتی؟
من فکر کنم تا اعترافاتم کار دستم نداده باید برم..............
سلام
می دونم تکراری ام
می دونم می دونم می دونم
ولی چیکار کنم ؟ هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا مگه شما قویه ها برای ادم دل و دماغ می ذارین؟
یه سال نشده این ماشینو خریده ها . گیر داد بریم بفروشیم فلان بخریم بهمان بخریم. منم که ضعیفه،نحیفه،مظلوم،حرف گووش کن راه افتادیم عین ....دنبالش
حالا اینا مهم نیست ،شما قویه ها درست بشو نیستید پس حرف اضافی نزنیم.
می خواستم اینو بگم
امروز رفته بودیم فک پلاک.
زمین لیز بود. خیلی لیز بود.
ما هم که دائم العجله ایم. داشتیم می دویدیم که مرخصی ساعتمون به روزانه تبدیل نشه.
دقیقا این وضعیت برای یه آقایی هم که پشت سر ما داشت می دوید گویا وجود داشت. اونم داشت می دوید که زودتر به کارش برسه یا قرار بود ماشین بخره یا فروشنده بود به هر حال شاد به نظر می رسید. چون توو اون هوا که من می خواستم سر به تن خودمم نباشه پشت سر ما غش غش با پارتینرش می خندید.
نمی دانم ظهر شده بود یا نه؟
صدای اذان نمی آمد. نمی دانم آن مرد در آن هنگامه می خندید یا نه؟
نمی دانم آن مرد پدر بود یا نه و همسر نیز
سن دار به نظر می رسید؟ یا جوان بود؟ جوان بود.....
و لبخند روی لبانش بود ان هنگام که صدای ترک خوردنی پشت سرمان آمد.
و آن مرد ،مُرد.......
به همین سادگی......به همین تلخی
پایش از ازدحام دلسردی زمین رنجید و سرش...........
من ادم پکیده زیاد دیدم ، توو پزشکی قانونی ولی صحنه ی مرگ ..........
توو تمام مدتی که توو این مرکز فک پلاک بودیم صحنه ی مرگش از جلوی چشمام کنار نمی رفت و الان نیز......
همه ما قراره به همین سادگی بمیریم؟
ای کاش بلد بودیم به همون سادگی ای که ممکنه بمیریم ،زندگی کنیم
من امشب خیلی خوشحالم خدا ، هیچ وقت حس نمی کردم شاید این قدر به یه صدا نیاز داشته باشم.......خاک توو سرت ضعیفه
آبروت رفته . الان داره غش غش توو دلش بهت می خنده....... دیدی که خنده هاشو........ولی دوستش داشتم
به قول مصطفی مستور
نمی دونم یهو از کجا پیداش شد اومد دست کرد توو قفسه سینم و قلبمو کشید بیرون و آتیشش زد و بعد هم گذاشت رفت
من امشب خیلی خوشحالم خدا
امشب جدای همه مسخره بازی ها و جنگولک بازی هام می خوام اعتراف کنم که واقعا یه ضعیفه ی به تمام محتوا و معنام.
من امشب خیلی خوشحالم خدا
قویه داره یه چیزایی می گه که من نمی فهمم . امشب رو سید بی خیال ما شو. مگه می فهمه؟
ضعیفه باید حیا داشته باشه.
شرم داشته باشه.
به قول سید از گوشه ی خونه در اومدن و فعالیت ایجتیماعی کردن و سر کردن توو هر سوراخی ( همون جلسه منظور نظر والاحضرته) همین عواقب و نتایج رو هم داره دیگه.
ضعیفه رو پر رو می کنه. بعد نتیجه اش چیه ؟
ضعیفه بی حیا می شه
( ولی من امشب خیلی خوشحالم خدا)
ضعیفه باید سرخ و سفید شدن رو بلد باشه
( ولی من امشب خیلی خوشحالم خدا)
قویه: گووش می کنی ضعیفه؟ آره داشتم می گفتم ضعیفه باید سر به زیر باشه، زبونش به چشم گفتن عادت داشته باشه، وقتی شوهرش یه چیزی می گه نه توو کار نیاره چرا و اما نداره فقط چشم چشم چشم . فهمیدی؟؟؟؟فهمیدی ضعیفه؟ تکرار کن بعد حاجیت.......چشم
( ولی من امشب خیلی خوشحالم خدا)
every night in my dreams i see you i feel you that is how i know you go on
قویه: داری فحش می دی؟؟؟؟؟بزنم خشونت علیه زنان رو حالیت کونم ضعیفه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این جاشو هم بهتره من نگم هم بهتره شما نشنوید
مجسم هم نکنید
خوب چه می شه کرد ضعیفه یاد جوونیاش نیوفته از این به بعد؟
حرف مزن چشم دهانم ببست........
راه مرو چشم دو پایم شکست......................
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی / من در این تیره شب جانفرسا / زائر ظلمت گیسوی تو ام
شکن گیسوی تو / موج دریای خیال /
کاش با زورق اندیشه شبی،از شط گیسوی مواج تو من ، بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم
.کاش بر این شط مواج سیاه،همه عمر سفر می کردم
وای، باران؛باران؛شیشه پنجره را باران شست .
از دل من اما،- چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
******
تو توانایی بخشش داری .دستهای تو توانایی آن را دارد ؛- که مرا،زندگانی بخشد ،یا بگیرد از من آْن چرا می بخشد .
چشمهای تو به من می بخشد شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا،سطر برجسته ای از زندگی من هستی.
گاه می اندیشم،خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟
آن زمان که خبر مرگ مرااز کسی می شنوی، روی تو راکاشکی می دیدم .
شانه بالا زدنت را،- بی قید -
و تکان دادن دستت که،- مهم نیست زیاد -
و تکان دادن سر را که،- عجیب ! عاقبت مرد ؟-
افسوس !-کاشکی می دیدم !
من به خود می گویم :
« چه کسی باور کرد
« جنگل جان مرا
« آتش عشق تو خاکستر کرد ؟
*****
دی ماه 1343
دپیش اومده برات؟انگار گاهی دلت می خواد به اون چیزایی که می دونی هیچ تعلقی بهشون نداری برگردی...
یا بهشون تعلق نداری یا دوره اش برات تموم شده.
ضعیفه الان اون جوری یه
امروز با چند تا از رفقا ی هم قطار رفته بودیم برای گرفتن عکس پرسنلی که نمی دونم بعدش با عکس ها چه گلی ( با کسر گاف) به سرمون بگیریم.
محل استقرار عکاس باشی توو حراست بود . همچین که رسیدیم جلوی در دفتر رئیس الحرساء من به سرم زد که به عادت ایام طفولیت یک کم به سبکی که قدما لفظ یورتمه بهش اطلاق می کنند ،بدوام
یادت بخیر دبیرستان فرهنگ ، عجب سفله پرور بودی کمی بیشتر از آب و هوای فارس به قطع
و البته این کار رو کردم که ناگهان ضعفای هم قطار جیغشون به آسمون رفت که ضعیفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نحیفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نکن این کارو . اخراجمون می کنن ها .
و عیش من که هر روز به برکت وجود قویه منقش می شه این بار به لطف دوستان نقشینه گردید.
غرض حرفم این جاست از این همه پر حرفی
گاهی اوقات بد نیست یه سرکی به گوشه ی دلمون بزنیم . شاید که هنوز دلمون توو دنیای آدم بزرگا حیرون و غرق نشده باشه.
شاید هنوز ته ته ته دلامون همون جایی که بهش می گن سویدا که هنوز نمی دونم آیا سویدایی هست یا نه هوس روزها ی گذشته رو داشته باشه
شک نکن چه بسا روزهایی در زندگی آدم وجود داشته باشه که حتی یادآوریش هم باعث کلی شرمساری یه واسمون ولی گاهی گداری یه گریزی زدن به همون ها هم بد نیست. آدم رو آدم می کنه و نسبت به حقایق تلخ گذشته اش فهیم.
امشب عجیب هوای روح مقدس افتاده توو سرم
خدا به خیر کنه امشب و شب ها ی دگر را.................
خدا جونم ( این جا می خواستم یه چیزی بنویسم راستش از غضب خدا ترسیدم) کمکم کن که گاهی فاصله ها رو ببینم .شاید برای ادامه راهم بد نباشه