سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شده گاهی اوقات بخوای یکی رو بگیری تا جایی که می خوره بزنیش؟

اون قدر که دلت خنک بشه.دلت یخ کنه از زور خنکی نه اصلا دلت از زور خنکی قندیل ببنده ، یه قندیلی ببنده که دیگه محبت  اونی که  تو کتکش زدی  دیگه توو دلت نیاد. شده؟

ضعیفه الان اون جوری یه........

دلم می خواد بزنمش

دلم می خواد بزنم توو گوشش

دلم می خواد ببینمش بعد بعد بعد.........

اصلا دلم می خواد اشکشو در بیارم

من سنگدل شدم، قصی القلب شدم

شدم که شدم به  اسفل درکات دوزخ ، به جهنم، به گوور آریل شارون

شب عیدی یه  می بینی چه جوری  چهار نعل روو مخ آدم ماراتن می رن؟

یه چیزی که فکر کنم شیطونه یا نه شایدم کرمه ، داره توو تنم وول وول می خوره که بزنم اصلا بکشمش.

حالی می ده ها  خداییش.......

ولی جدی اگه آدم بخواد یکی رو بکشه  ولی نتونه باید چیکار کنه؟

این  قاتل ها ی عالم و عامد رو دیدی؟

همه شون می گن یهو جو گرفتتم کشتمش

حالا  راست و درغش پای خودشون ...... ولی همه شون  می گن یهو  خون جلو چشمام رو گرفت و .......

خوب حالا منی که یه کم از خدا می ترسم و یه کم هم از آدم کشی  باید چیکار کنم؟

جدی می گما

خداییش برام معضل شده که ادم اگه بخواد یکی رو بکشه باید چیکار کنه؟

شب عیدی همه از زندونا در می یان من هوس کردم برم  زندون........

می گن ما زن ها ناقص العقلیم  هی ما می گیم نه....

هان؟

 


نوشته شده در  دوشنبه 86/12/27ساعت  8:52 صبح  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را  دست تو دید

غضب آلوده به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز ......

سالهاییست که در گووش من آرام ارام

خش خش گام  تو تکرار کنان  می دهد ازارم

و من اندیشه کنان  غرق این پندارم

که چرا باغچه خانه ما سیب نداشت؟؟؟؟؟؟

25 سالگی آرام آرام از راه رسید و من هنوز  در حسرت 20 سالگی نا آرام خودم...........


نوشته شده در  سه شنبه 86/12/21ساعت  10:0 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

امروز چندمه؟

وااااای هیچ کاری نکردم

 کلاس زبان ؟ مونده نخوندم جوون تو من اصولا با این کلاس زبان مثل مهمونی برخورد می کنم

کارای اداره ؟حرفشو نزن ، افتضاح

چند وقته می خوام زنگ بزنم سلمه ببینم  بالاخره اوون پنبه ها رو از توو دماغش در آوردن درد داشت یا نه به خدا وقت نکردم

حال ستایشو  نزدیک دو ماهی می شه نپرسیدم

معلم جغرافی دبیرستانم یه حال مشتی بهم داد  هنوز زنگ نزدم یه تشکر ازش بکنم اون قدر که من بی تربیتم

چند ساله از  یه عزیز سفر کرده ای شماره استاد  جزای اختصاصی دانشگاه رو گرفتم که زنگ بزنم یه حالی ازش بپرسم......

مرده شور ببره هر چی  فعالیت اجتماعی یه که آدمو از فرهنگ و اخلاقیات هم  میندازه.....

یکی بیاد خونه ی ما رو  بتکوونه

یکی بیاد منو بتکوونه

یکی بیاد این سید رو بتکوونه

همه چی قاطی شده....

چند روز پیش ها  تنهایی رفتم کافی شاپ هتل بلور

با خودم داشتم فکر می کردم الان همه ضعیفه ها  خونه تکونی هاشون تموم شده اون وقت من  اینجا با خیال راحت دارم کافه لاته می خورم.

خداییش توو این پست هر چی توو آرشیو کله مه  دارم می ریزم بیرون

چند روزه دارم فکر می کنم کاش قویه به جای این اتول یه پراید صندوق دار آبی می خرید یا ای کاش من جای این جا تو دفتر باشگاه پرسپولیس کار می کردم.( ضعیفه خل شدی؟؟؟؟)

من نمی دونم رسالت کجای نقشه جغرافیای تهرانه.

من توو فرودگاه مهر آباد تنهایی منتظر وایسادم تا بیای.

می دونی  چند روزه چی افتاده توو سرم؟

این بیت: خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست                                    نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را

چی بگم والا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هان؟تو چیزی گفتی؟

من فکر کنم تا اعترافاتم کار دستم نداده باید برم..............

 


نوشته شده در  دوشنبه 86/12/13ساعت  11:36 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

سلام

می دونم تکراری ام

می دونم می دونم می دونم

ولی چیکار کنم ؟ هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اصلا مگه شما قویه ها برای ادم دل و دماغ می ذارین؟

یه سال نشده این ماشینو خریده ها . گیر داد بریم بفروشیم فلان بخریم بهمان بخریم.  منم که ضعیفه،‏نحیفه،‏مظلوم،‏حرف گووش کن راه افتادیم عین ....دنبالش

حالا اینا مهم نیست ،‏شما قویه ها درست بشو نیستید پس حرف اضافی نزنیم.

می خواستم اینو بگم

امروز رفته بودیم فک پلاک.

زمین لیز بود. خیلی لیز بود.

ما هم که دائم العجله ایم. داشتیم می دویدیم که  مرخصی ساعتمون به روزانه تبدیل نشه.

دقیقا این وضعیت برای یه آقایی هم که پشت سر ما داشت می دوید گویا وجود داشت. اونم داشت می دوید که زودتر به کارش برسه یا قرار بود ماشین بخره یا فروشنده بود به هر حال شاد به نظر می رسید. چون توو اون هوا که من می خواستم سر به تن خودمم نباشه پشت سر ما غش غش با پارتینرش می خندید.

نمی دانم ظهر شده بود یا نه؟

صدای اذان نمی آمد. نمی دانم  آن مرد در آن هنگامه می خندید یا نه؟

نمی دانم آن مرد پدر بود یا نه و همسر نیز

سن دار به نظر می رسید؟ یا جوان بود؟ جوان بود.....

و لبخند روی لبانش بود ان هنگام که صدای ترک خوردنی پشت سرمان آمد.

و آن مرد ،‏مُرد.......

به همین سادگی......به همین تلخی

پایش از ازدحام دلسردی زمین رنجید و سرش...........

من ادم پکیده زیاد دیدم ‍،‏ توو پزشکی قانونی ولی صحنه ی مرگ ..........

توو تمام مدتی که توو این مرکز فک پلاک بودیم صحنه ی مرگش از جلوی چشمام کنار نمی رفت و الان نیز......

همه ما قراره به همین سادگی بمیریم؟

ای کاش بلد بودیم به همون سادگی ای که ممکنه بمیریم ،‏زندگی کنیم


نوشته شده در  سه شنبه 86/11/23ساعت  10:33 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

 من امشب خیلی خوشحالم خدا ، هیچ وقت حس نمی کردم شاید  این قدر به یه صدا نیاز داشته باشم.......خاک توو سرت ضعیفه

آبروت رفته . الان داره غش غش  توو دلش بهت می خنده....... دیدی که خنده هاشو........ولی دوستش داشتم

به قول مصطفی مستور

نمی دونم یهو از کجا پیداش شد اومد  دست کرد توو قفسه سینم و قلبمو کشید بیرون و آتیشش زد و بعد هم گذاشت رفت

من امشب خیلی خوشحالم خدا

امشب جدای همه مسخره بازی ها و جنگولک بازی هام می خوام اعتراف کنم که واقعا یه ضعیفه ی به تمام محتوا و معنام.

من امشب خیلی خوشحالم خدا

قویه داره یه چیزایی می گه که من نمی فهمم . امشب رو سید بی خیال ما شو. مگه می فهمه؟

ضعیفه باید حیا داشته باشه.

شرم داشته باشه.

به قول سید از گوشه ی خونه در اومدن و فعالیت ایجتیماعی  کردن و  سر کردن توو هر سوراخی ( همون جلسه منظور نظر والاحضرته) همین عواقب و نتایج رو هم داره دیگه.

ضعیفه رو پر رو می کنه. بعد نتیجه اش چیه ؟

ضعیفه بی حیا می شه

( ولی من امشب خیلی خوشحالم خدا)

ضعیفه باید  سرخ و سفید شدن رو بلد باشه

( ولی من امشب خیلی خوشحالم خدا)

قویه: گووش می کنی ضعیفه؟ آره داشتم می گفتم ضعیفه باید سر به زیر باشه،‏ زبونش به چشم گفتن عادت داشته باشه، وقتی شوهرش یه چیزی می گه نه توو کار نیاره چرا و اما نداره فقط چشم چشم  چشم . فهمیدی؟؟؟؟فهمیدی ضعیفه؟ تکرار کن بعد حاجیت.......چشم

( ولی من امشب خیلی خوشحالم خدا)

every night in my dreams        i see you          i feel you           that is how i know you      go on        

قویه: داری فحش می دی؟؟؟؟؟بزنم خشونت علیه زنان رو حالیت کونم ضعیفه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این جاشو هم بهتره من نگم هم بهتره شما نشنوید

مجسم هم نکنید

خوب چه می شه  کرد ضعیفه یاد جوونیاش نیوفته از این به بعد؟

حرف مزن چشم دهانم ببست........

راه مرو چشم دو پایم شکست......................


نوشته شده در  دوشنبه 86/11/15ساعت  9:7 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]